بورس در انتظار ثبات
بخواهیم بازار سرمایه را از نظر سیکل زمانی بررسی کنیم به روند جالبی خواهیم رسید؛ از ماههای آخر سال گذشته تا نیمه اردیبهشت ماه بورس تهران همانند طفلی نوپا که اولین قدمهای خود را برمیدارد جهشهای سنگینی داشت اما اواسط راه خانواده این طفل تصمیم گرفتند که باید یکباره بزرگ شود و از روز 15 اردیبهشت ماه شاهد پیر شدن بورس بودیم که اکنون نفسهای این بازار سن و سالدار به شماره افتاده و شاهد روزهایی تلخ در بازار هستیم. دیگر بازار سرمایه همانند گذشته نمیتواند ثابت قدم باشد و همانند افراد سالخورده و رنجور به سختی قدم از قدم برمیدارد و گاهی شاهد نشستن یا عقبنشینی سنگین این بازار هستیم.
بازارسرمایه به واسطه تصمیمات خلقالساعه همانند شمعی شده که هر روز آب میشود و به واسطه این آب شدن دیگر سهامداران پولی در بساط ندارند و حتی روی سرمایه خود نیز زیان سنگین کردهاند. درست است بازار همانند گذشته با سرعت بالا ریزش نمیکند ولی همچنان شاهد روند نزولی و گاهی متعادل رو به پایین هستیم و تا زمانی که سایه ابهامات از روی بازار برداشته نشود این سنگینی بیشتر خواهد شد.
البته این روند متعادل بازار را میتوان مدیون مجامع بورس و صورت مالی جدید بود. چند وقتی میشود که مجامع آغاز و از سوی دیگر شاهد انتشار صورت مالیها هستیم همین موضوع باعث شده که بازار تا حدودی به ثبات برسد و سهامداران به علت جذب سود کمی وارد بازار شوند یا حداقل از بازار خارج نشوند. این روزها بازگشایی نمادهای بسیاری در بازار انجام میشود و همین عامل بخشی از تالار شیشهای را مثبت و روند سرمایهگذاری را معقولتر از گذشته میکند.
اما نباید از یاد برود که تجدید ارزیابی شرکتها اجباری شده و این موضوع جان تازهای میتواند به بازار تزریق کند؛ البته باید صبر کرد تا زمانی که این مصوبه تصویب شود و آن زمان بازار جان تازهای به خود میگیرد.
تجدید ارزیابی از دو نظر برای بازار مهم است نخست؛ اهمیت شفافسازی و دوم اهمیت اقتصاد سیاسی. در خصوص اهمیت شفافسازی باید گفت شرکتها در بازار سرمایه ایران به دلیل تورم بالا بر روی داراییهای مختلف سرمایهگذاری کردهاند، خرید انواع ملک و دارایی غیرمولد در ترازنامه شرکتها بسیار دیده میشود.
اهمیت اقتصاد سیاسی نیز برای بازار مهم است؛ بسیاری از فعالان بازار به این نتیجه رسیدهاند که حاشیه سود شرکتهای بورسی به حالت غیرعادی خود رسیده و با واقعیت اقتصادی تفاوت بسیار زیادی دارد! بخش مهمی از دارایی شرکتها شامل خط تولید آنهاست که با ارزش ذاتی خود فاصله گرفتهاند و استهلاک به صورت قطعی گزارش نشده و حاشیه سود به سود غیرعادی تغییر داشته است. همین موضوع باعث شده که بسیاری از مدیران دولتی این شرکتها به عملکرد خود افتخار کنند درحالی که در واقعیت این شرکتها جز زیان نتیجهای ندارند و تجدید ارزیابی کمک میکند که شرکتها دوباره ارزشگذاری شوند و به شرایط ثبات و واقعی خود برسند.