سياستهايي در راستاي منافع ملي
دو برداشت در حوزه سياست خارجي ميتوان ارايه كرد، نخست سياستهايي كه دولت چهاردهم بايد دنبال كند و ديگر سياستهايي است كه دولت با گفتمان مورد نظرش ممكن است آنها در پيش بگيرد.
دو برداشت در حوزه سياست خارجي ميتوان ارايه كرد، نخست سياستهايي كه دولت چهاردهم بايد دنبال كند و ديگر سياستهايي است كه دولت با گفتمان مورد نظرش ممكن است آنها در پيش بگيرد. در خصوص اولويتهايي كه دولت در خصوص سياست خارجي بايد در پيش بگيرد زياد صحبت شده، مقام معظم رهبري هم در مراسم تنفيذ رييسجمهور منتخب اشارات و توصيههايي داشتند كه ميتواند سرلوحه راهبردهاي دولت قرار بگيرد. رهبري اشاره كردند با چه كشورهايي بايد بيشتر كار كرد و با چه كشورهايي بايد محتاطانهتر ارتباط برقرار كرد. اگر اين راهبرد به واقع مورد توجه قرار بگيرد، بخش قابل توجهي از ضرورتها محقق ميشوند. اما از منظر كارشناسي، سياست خارجي در هر كشوري ابتدا بايد مبتني بر منافع ملي تدارك ديده شود و در وهله بعد بايد بر اساس نيازهاي كشور عينيت پيدا كند. از سوي ديگر اين سياستهاي خارجي بايد مبتني بر تحولات جهاني و فراز و نشيبهايي كه در ساير كشورها به وقوع ميپيوندد تدوين و اجرايي شود. اگر اين گزارههاي اساسي مورد توجه قرار گيرند، يعني منافع ملي كشور در راس برنامهريزيهاي قرار بگيرد و درك شود كه منافع ملي ايران تنها مختص به مسائل اقتصادي و نيازهاي معيشتي خلاصه نميشود و ساير موارد همچون موضوعاتي استراتژيك و حركت به سمت حركت ايراني و اسلامي هم بايد مد نظر قرار گيرد، ميتوان گفت حركت رو به جلويي در راستاي منافع ملي اجرايي شده است.
از سوي ديگر بايد ديد منطقهاي كه ايران ذيل آن دايره نفوذ خود را تعريف كرده واجد چه ويژگيهايي است و مبتني بر آن راهبرد لازم تعيين شود. مثلا، ايران در سطح منطقه، خواستار منطقهاي عاري از سلطه قدرتهاي بزرگ و منطقهاي و عاري از سلاحهاي كشتار جمعي است. از سوي ديگر ما كشوري هستيم كه هم نيازهاي وارداتي داريم و هم نيازهاي صادراتي. چه نيازهاي وارداتي به انتقال تكنولوژي، تجهيزات و... چه صادرات كالا، خدمات فني و مهندسي و... همگي ذيل نيازهاي ايران در حوزه اقتصادي تعريف ميشوند. اما اقتصاد همه محتواي راهبردهاي ايران در حوزه سياست خارجي را تشكيل نميدهد. مسائل راهبردي و استراتژيك هم از اهميت ويژهاي برخوردار هستند. عليرغم تحريمها ايران ميتواند با تكيه بر ظرفيتهاي خود بخش قابل توجهي از نيازهاي خود را تامين كند. برخي از صنايع ايران، حيات خود را مبتني بر صادرات تعريف كرده و حيات برخي از صنايع به واردات فناوريها و تجهيزات وابسته است.
مساله مهم بعدي، توجه به جريانات بينالمللي است. امروز جهان به سمت جهان چند قطبي حركت ميكند و از جهان تك قطبي فاصله گرفته است.
بازيگران متعددي در جهان نقشآفرين هستند كه بايد مد نظر سياستها قرار گيرند. اين ضرورت بايد از سوي دولت درك شود، نبايد اين تصور ايجاد شود كه جهان تك قطبي است و ايران تنها بايد با امريكا و اروپا رابطه داشته باشد. جهان چند قطبي سياستهاي متناسب خود را هم طلب ميكند. در اين جهان چند قطبي، جبهه مقاومت در شرايط تعيين كنندهاي است، ايران در راس اين هرم مقاومتي قرار دارد و ميتواند از دستاوردهاي منطقهاي خود ارزش افزودههاي فراواني كسب كند. ايران نه تنها به سياستهاي خفتآور نياز ندارد، بلكه با سياستهاي معقول و افتخار آميز ميتواند در عرصه بينالمللي حضور جدي داشته باشد. به دليل اين سياستهاست كه بسياري از ايرانيان در بند ساير كشورها به وطن بازگشتهاند. بنابراين دولت چهاردهم در حوزه سياست خارجي بايد اين ضرورتهاي جديد را درك كرده و زمينه تحقق سياستهاي عزتمندانه مبتني بر شرايط كلي بينالمللي و منطقهاي را فراهم كند.